Flax Flower Book

219. The New York Trilogy (New York Trilogy #1-3), Paul Auster

The New York Trilogy is a series of novels by Paul Auster. Originally published sequentially as City of Glass (1985), Ghosts (1986) and The Locked Room (1986), it has since been collected into a single volume.

The first story, City of Glass, features a detective-fiction writer become private investigator who descends into madness as he becomes embroiled in a case. It explores layers of identity and reality, from Paul Auster the writer of the novel to the unnamed "author" who reports the events as reality to "Paul Auster the writer", a character in the story, to "Paul Auster the detective", who may or may not exist in the novel, to Peter Stillman the younger, to Peter Stillman the elder and, finally, to Daniel Quinn, protagonist. "City of Glass" has an intertextual relationship with Cervantes' Don Quixote. Not only does the protagonist Daniel Quinn share his initials with the knight, but when Quinn finds "Paul Auster the writer," Auster is in the midst of writing an article about the authorship of Don Quixote. Auster calls his article an "imaginative reading," and in it he examines possible identities of Cide Hamete Benengeli, the narrator of the Quixote.

The second story, Ghosts, is about a private eye called Blue, trained by Brown, who is investigating a man named Black on Orange Street for a client named White. Blue writes written reports to White who in turn pays him for his work. Blue becomes frustrated and loses himself as he becomes immersed in the life of Black.

The Locked Room is the story of a writer who lacks the creativity to produce fiction. Fanshawe, his childhood friend, has produced creative work, and when he disappears the writer publishes his work and replaces him in his family. The title is a reference to a "locked room mystery", a popular form of early detective fiction.

سه گانه نیویورک - پل استر (افق) ادبیات؛ تاریخ نخستین خوانش: اول اکتبر سال 2010میلادی

عنوان: سه گانه نیویورک: سه رمان پست مدرن: شهرِ شیشه ای؛ ارواح؛ اتاق دربسته؛ نویسنده: پل آستر؛ مترجم: شهرزاد لولاچی؛ خجسته کیهان؛ تهران، نشر افق؛ 1384؛ در 455ص؛ شابک 9643691578؛ چاپ دوم 1386؛ چاپ سوم 1387؛ چاپ ششم 1392؛ موضوع: داستانهای نویسندگان امریکایی - سده 20م

مجموعه ای از سه رمان نویسنده ی «پست‌ مدرن» آمریکایی، «پل استر» است؛ این سه رمان که هر یک داستان جنایی و شخصیت‌های داستانی مجزایی از هم دارند، تنها به سبب مکان مشترک، سه گانه را تشکیل داده اند؛ عنوانهای این سه رمان، «شهر شیشه ای»، «ارواح» و «اتاق دربسته» هستند

رمان «شهر شیشه ای» نوشته ی «پل استر» یکی از رمانهای «سه گانه ی نیویورک» است؛ در این داستان: «پس از یک تلفن عجیب در نیمه شب، دانیل کویین نویسنده داستانهای پلیسی درگیر پرونده ای میشود که از تمام کتابهایی که تا به حال نوشته است پیچیده تر است؛ دانیل که درگیر پرونده استیلمن شده، تا به آنجا پیش میرود که گذشته ی خویش را فراموش، و تمام هستی خویش را وقف نگهبانی از استیلمن میکند؛

نقل نمونه متن: «شب بود؛ روی تخت دراز کشیده بود، به صدای باران بر پنجره گوش میداد و سیگار میکشید، در فکر بود که باران کی بند میآید و صبح به پیاده روی طولانی خواهد رفت؛ کتاب باز شده ی سفرهای مارکوپولو روی بالش کنارش بود؛ از وقتی که دو هفته پیش آخرین رمان ویلیام ویلسون را تمام کرده بود، وقت گذرانی میکرد؛ راوی و کارآگاه داستانش، «ماکس ورک» معمای جنایات مفصلی را حل کرده، بارها کتک خورده و در لحظه ی آخر جان سالم به در برده بود، و انگار «کوئین» هم از تلاشهای او حسابی خسته شده بود؛ «ورک» در طی سالها به «کوئین» خیلی نزدیک میشد؛ برخلاف «ویلیام ویلسون» که هنوز نامی بیش نبوده، «ورک» بیش از پیش به حقیقت نزدیک میشد؛ در شخصیتهای سه گانه ای که «کوئین» پیدا کرده بود، «ویلسونِ» یاوه گو، «کوئینِ» آلت دست، و «ورک» صدای جانداری بود، که به تمام قضایا معنی میبخشید؛ «ویلسون» حتی اگر توهم هم بود، حیات آن دو دیگر را توجیه میکرد.»؛ پایان نقل

رمان «ارواح» نوشته ی «پل استر»، دومین رمان کوتاه، از مجموعه ی سه گانه ی ایشان است، که بین سالهای 1985میلادی تا سال 1987میلادی منتشر شده است؛ «پل استر» نویسنده ی پست مدرن «آمریکایی» بار دیگر، ماجرایی پلیسی میآفریند که در بستر نگاهی فلسفی تحقق مییابد؛ «استر» موقعیتهای خلاقانه ای را، در روند داستان پیش میگیرد؛ او نه تنها، مشابه دیگر داستانهای کارگاهی-پلیسی، کارآگاه خصوصی را، به عنوان مغز متفکر مطرح نمیکند تا معمای داستان را کشف کند، بلکه از آن شخصیتی میآفریند، که همزمان، باهوش، و با درایت است، خود او نیز صرفا به جزئی از ماجرای معما بدل شده، و در آن حل میشود و اینگونه تراژدی داستان را رقم میزند؛ در این داستان فلسفی؛ با «آبی (کاراگاه خصوصی)» ماهری مواجهیم، که از سوی «سفید» مامور میشود، شخصی به نام «سیاه» را تحت نظر بگیرد، و هر هفته گزارشی از کارهای او تنظیم کند، و برای «سفید» بفرستد؛ «آبی» در روند ماموریت خود، رفته رفته درمییابد با پرونده ای راکد، و غیرعادی مواجه است، که در آن هیچ رویدادی رخ نمیدهد؛ «سیاه» هر روز پشت میزش مینشیند، و میخواند و مینویسد؛ ماهها میگذرند و «آبی» آنقدر «سیاه» را زیر نظر گرفته، که دیگر رفتارش شبیه او شده، و نیازی به مراقبت از او، در خود نمیبیند؛ گزارشها را طبق نظم همیشگی مینویسد، و برای «آبی» میفرستد، و در ذهنش، خیالپردازیهایی درباره ی «سیاه» میکند؛ «سفید» گزارشها را میخواند و دستمزد «آبی» را بدون هیچ توضیح، یا صحبتی برایش پست میکند؛

نویسنده در آخرین کتاب از سری «سه گانه نیویورک» خویش، با وارونه کردن داستانهای معمایی، نوع تازه ای از هنر روایت را آفریده است؛ ایشان در رمان «اتاق در بسته»، کنجکاوی خوانشگر اندیشمند خویش را، برمیانگیزد، و جستجوی پلیسی، و کارآگاهی، برای یافتن حقیقت را به جستجوی نابتر و فلسفیتر کاوش در هویت، بدل میسازد؛ «فنشاو» ناپدید شده است، و از او همسر، فرزند و مجموعه ای داستان، و شعر نمایشنامه بر جای مانده است؛ اما چرا راوی چنین وسواس آمیز، زندگی «فنشاو» صمیمی ترین دوست دوران کودکی خویش را میکاود؟ در «اتاق دربسته»، داستان از زبان اول شخص (نویسنده) روایت میشود؛ «فان شاو» که از دوستان قدیمی راوی کتاب است، به شکل عجیبی ناپدید شده؛ همسر «شاو» که از پیدا شدن او ناامید شده، و میپندارد که شوهرش مرده است، از راوی داستان، که او نیز نویسنده است، میخواهد تا دست نوشته ها، و آثار بر جای مانده از همسر مفقود شده را منتشر کند؛ ادامه ی آشنایی نویسنده با همسر «فن شاو»، به ازدواج آن دو میانجامد، اما با روشن شدن این حقیقت، که «فن شاو» زنده است، داستان مسیر دیگری پیدا میکند؛ راوی تلاش خود را برای یافتن وی آغاز میکند، و در آن مسیر، با زوایای شخصیتی، و زندگی او بیشتر آشنا میشود؛ روندی که به یک پایان نسبتا غیرمنتظره میانجامد. در آثار استر، ترکیبی از تفکرات روانشناختی و رگه هایی از پوچ گرایی و بدبینی دیده می شود؛ با اینحال وی در این زمینه راه افراط را نپیموده، و خوانشگر با خواندن «اتاق دربسته» دچار آشفتگی و دلزدگی نمیشود، اگرچه ممکن است در بخشهایی از داستان و در مواجه با برخی پیچیدگیها اندکی سردرگم شود؛ «اتاق دربسته» داستان سوم سه گانه نیویورک بشمار میآید؛

تاریخ بهنگام رسانی 20/06/1399هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی