Reviews for Interfaces + Recursion = Language?: Chomsky's Minimalism and the View from Syntax-Semantics

The average rating for Interfaces + Recursion = Language?: Chomsky's Minimalism and the View from Syntax-Semantics based on 2 reviews is 3 stars.

Review # 1 was written on 2015-12-20 00:00:00 Ashley BRAUN Our Knowledge of the External World, Bertrand Russell Our Knowledge of the External World, originally published: 1914. Philosophy, from the earliest times, has made greater claims, & achieved fewer results, than other branches of learning. In Our Knowledge of the External World, Russell illustrates instances where the claims of philosophers have been excessive, & examines why their achievements have not been greater. CONTENTS PREFACE I. Current Tendencies II. Logic as the Essence of Philosophy III. On our Knowledge of the External World IV. The World of Physics and the World of Sense V. The Theory of Continuity VI. The Problem of Infinity considered Historically VII. The Positive Theory of Infinity VIII. On the Notion of Cause, with Applications to the Free-will Problem Index تاریخ نخستین خوامش: سال 1972میلادی عنوان: علم ما به عالم خارج بعنوان روشی برای بکار بردن روش علمی در فلسفه؛ تالیف: برتراند راسل؛ مترجم: منوچهر بزرگمهر؛ تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ نخست 1348، چاپ دوم 1359، در 246ص؛ ویراست دوم: تهران، فرهنگ جاوید، 1392، در 224ص؛ شابک 9786006182391؛ موضوع فلسفه از نویسندگان بریتانیایی - سده 20م عنوان: جهانی که من میشناسم؛ مترجم: روح الله عباسی؛ مقدمه: دکتر محسن هشترودی؛ تهران، امیرکبیر، چاپ نخست 1342، چاپ سوم 1345؛ و چاپهای دیگر و ...؛ تهران، کتابهای جیبی، 1357، در 155ص؛ روانشاد «برتراند راسل»، نمونه ای بارز از یک انسان سرگردان غربی هستند (بودند).؛ ایشان در دامان سرمایه داری غرب، پرورش یافته و از طبقات مرفه جامعه بوده اند، ولی هماره از عملکرد آنها نفرت داشتند، از اینرو نخست به طرفداری از سوسیالیسم روسیه پرداختند، ولی پس از مدتی به این نکته پی بردند که روش آنان نیز، همانند سرمایه داری غرب، ناموفق و شکست خورده است؛ مسیحیت هم برای ایشان جذابیتی نداشت.؛ «برتراند راسل» مدتی به چین رفتند، و به زندگی مردمان آسیا علاقمند شدند، اما باز هم سرگردانی رهایشان نکرد.؛ ایشان هیچگونه باوری به «سوسیالیسم»، «سرمایه داری»، «نژاد سفید»، و «تمدن غرب» را در وجود خود حس نمیکردند؛ برتراند «راسل» در روز دوم ماه فوریه سال 1970میلادی، در پنریندیدرایث «ویلز» درگذشتند؛ کتاب «جهانی که میشناسم» یکی از کتابهای ایشانست، که در اینباره سخن میگویند و نظریات خود را درباره موضوعات بالا بازگو میکنند تاریخ بهنگام رسانی 27/08/1399هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی

Review # 2 was written on 2016-10-29 00:00:00 Kevin A Heins دوستانِ گرامی، در این کتاب « برتراند راسلِ» بزرگوار و خردمند، برایِ فهم آسانترِ مسائل، در 72 صفحه پرسش و پاسخی ایجاد کرده بین « برتراند راسل» و « لرد راسل» ... که بی اندازه مفید و خواندنی هستش... به عقیدۀ من،چنانچه جوانانِ ما با اندیشمندانی چون « برتراند راسل» و « آرتور شوپنهاور» آشنا بشن بدونِ تردید میتونن آگاه شدنِ خودشون رو مدیونِ دانش و فرهنگِ این بزرگان باشن... یادِ این خردمندان همیشه گرامی باد عزیزان، « راسل» در این کتاب از فلسفه، اخلاق، خوشبختی،دین و مذهب، ناسیونالیسم، بمب هیدروژنی و آیندۀ بشریت، سخنانِ بی اندازه کاربردی و البته شیرینی بیان نموده از دیدگاهِ « راسل»، بزرگترین خطری که ما را تهدید میکند این است که بشریت تحتِ سازمان و رژیمی « مورچه ای» درآید، البته اگر چنان فرض کنیم که نژاد بشری در جریانِ یک جنگ جهانی از بین نرود، در اثر اکتشافاتِ علمی و گرایشی که بشریت به سمتِ سیستم هایِ سازمانی و اداری پیدا کرده ممکن است، جهان تحتِ آنچنان تشکیلات و سازمانی درآید که دیگر برایِ معیشت و زندگی محیطِ مناسب و گوارایی نباشد دوستانِ خردگرا، « راسل» در موردِ دین و مذهب نوشته: وقتی‌ به سنّ بلوغ رسیده بودم ایمان راسخی به مذهب داشتم، در آن وقت مذهب بیش از هر چیز دیگری شاید به استثنایِ ریاضیات برایم اهمیت داشت، علاقۀ مفرط به مذهب مرا وادار کرد دربارۀ مساله‌ای بیاندیشم و این مساله عبارت از آن بود که ، ایمان و علاقۀ من به مذهب متکی‌ بر چه دلایلی است؟؟ سه مساله برای من جنبه‌ بنیادی و اساسی‌ داشت و به آنها بستگی و علاقۀ زیادی احساس می‌کردم، این سه مساله به ترتیب عبارت بودند از: خدا ، بقای روح ، آزادی اراده یا اختیار... این مسائل را از طریقِ معکوس مورد بررسی‌ و آزمایش قرار دادم : یعنی‌ تحقیق خود را از قوۀ اختیار شروع کردم، ضمن تحقیق و مطالعه بدین نتیجه رسیدم که ، اعتقاد و ایمانِ من نسبت به مسائل سه گانه فوق الذکر ، بر هیچگونه دلیلی مبتنی‌ و استوار نیست، البته پیش بینی‌ می‌کردم که بعد از دست یافتن به این موضوع و حقیقت، به شدت دچار بهت و نه امیدی شوم، ولی‌ نمی دانم که چرا با چنین حالتی مواجه نشدم عزیزانم، امیدوارم این کتابِ ارزشمند رو تهیه و مطالعه کنید پیروز باشید و ایرانی