The average rating for Introduction to Collective Behavior and Collective Action based on 2 reviews is 2 stars.
Review # 1 was written on 2011-02-22 00:00:00 Guernina Hamza This book was alright. It was a sufficient introduction to the idea of collective behavior versus collective action, but it is a bit dated and can sometimes be dry. I like some of the real life situations that were described, but sometimes things dragged on for longer than they needed to in the chapters. |
Review # 2 was written on 2018-12-08 00:00:00 Richard N Deimund اگر میخواهید با کلیات موضوع تکامل آشنایی ابتدایی پیدا کنید این کتاب مناسب است؛ ولی اگر به دنبال دانش روز هستید یا یک محتوای تخصصی میخواهید کتاب دیگری پیدا کنید. ترجمه کتاب روان است ولی در بعضی جاها کلمات انگلیسی بیموردی استفاده شده. مترجم میتوانست آنها را فارسی بنویسد ولی در مجموع ترجمه خوب و روان است. نویسنده نظریههای مختلف را از پیش از داروین تا زمان نگارش کتاب (۲۰۰۰) معرفی و جایگاه هر نظریهپرداز را در این سیر تبیین میکند. این کار را (نسبتا) با حفظ بیطرفی انجام داده. تحقیقات و آزمایشهای دانشمندان مختلف و مکاتب فکری آنها بررسی کرده و خواننده میتواند بعد از این کتاب با کلیدهایی که پیدا کرده مطالعهی خود را ادامه دهد و به سراغ هر مکتب و روش که علاقهمند بود برود. اما کتاب دو مشکل اساسی دارد: مشکل اول البته در ذات کتاب نیست؛ کتاب ۱۶ سال پیش نوشته شده و در این سالها اتفاقات بیشماری در این علم رخ داده و در نتیجه شاید امروز، خواندن این کتاب لطفی نداشته باشد. برای نمونه وقتی به علل پدیده encephalization (بزرگشدن تکاملی مغز انسان) میپردازد، نظریههای مختلفی را مطرح مینماید که بعضی از آنها در این چند ساله رد شدهاند. مشکل دوم این است که نویسنده در برخی موارد استنتاجهای نه چندان معقول خودش را (من این طور حدس زدم) وارد متن کرده است. برای مثال در مورد دو شکلی انسان (تفاوت ظاهری زن و مرد)، شکل سینهی زنها را به یک پدیده «فرار فیشری» مرتبط میداند. در حالی که بنا به مطالبی که در کتاب آمده پدیده فیشری در انسان باید شامل انتخاب مردها بشود. یعنی باید تغییری در شکل بدن مرد (مثلا اینکه مردها اندکی از زنها بزرگترند) ایجاد کند، نه زن. یا در همین بحث که دوشکلی انسانها و رفتار جنسی آنها را بررسی میکند، اصلا به این موضوع توجهی نمیکند که سینههای زن در انسان ابزار تحریک جنسی و لابد بخشی از مکانیسم تولید مثلی هستند و باید در این بستر مطالعه شود. یا به عنوان مورد دیگر، افزایش اندازه مغز در انسان را مجددا به مسئله فرار فیشری مرتبط میداند در حالی که اگر چنین بود میبایست مردها دارای مغز بزرگ و زنها دارای مغز ابتدایی میبودند در حالی که چنین نیست و هر دو جنس مغز تقریبا مشابه دارند. یا به عنوان نمونهای دیگر در چند جای کتاب فروید را متهم کرده که چون با کارهای داروین آشنا نبوده و نظریههای تکامل را نمیدانسته، به کل به خطا رفته و نظریههای موهوم رنگارنگی از عقده ادیپ تا مسائل دیگر را پیشنهاد داده. در حالی که در بسیاری از نظریههای فروید مانند بخش بندی id, ego, super ego و همین عقده ادیپ و بسیاری موارد دیگر نظریههای روانشناسی تکاملی هنوز جواب متقاعد کنندهای نمیتوانند بدهند. برای آزمونهای تجربی نظریههای فروید مراجعه شود به مطالعات سیمور فیشر و راجر گرینبرگ در ۱۹۷۷ و ۱۹۹۶. |
CAN'T FIND WHAT YOU'RE LOOKING FOR? CLICK HERE!!!