Wonder Club world wonders pyramid logo
×

Reviews for The Devil's Disciple

 The Devil's Disciple magazine reviews

The average rating for The Devil's Disciple based on 2 reviews is 4 stars.has a rating of 4 stars

Review # 1 was written on 2012-03-14 00:00:00
2004was given a rating of 4 stars Hans-peter Lastovka
The Devil's Disciple, George Bernard Shaw The Devil's Disciple is an 1897 play written by Irish dramatist George Bernard Shaw. The play is Shaw's eighth, and after Richard Mansfield's original 1897 American production it was his first financial success, which helped to affirm his career as a playwright. It was published in Shaw's 1901 collection Three Plays for Puritans together with Captain Brassbound's Conversion and Caesar and Cleopatra. Set in Colonial America during the Revolutionary era, the play tells the story of Richard Dudgeon, a local outcast and self-proclaimed "Devil's disciple". In a twist characteristic of Shaw's love of paradox, Dudgeon sacrifices himself in a Christ-like gesture despite his professed Infernal allegiance. تاریخ نخستین خوانش: سال 1979میلادی عنوان: مرید شیطان؛ نویسنده: جرج (جورج) برنارد شا (شاو)؛ مترجم حسن رضوی؛ تهران، خوارزمی، 1358، در 188ص؛ موضوع: نمایشنامه های نویسندگان ایرلندی - سده 19م داستان عشق جودیت [زن کشیش] به کشیش و ریچارد که طنزی تلخ نهفته دارد؛ نقل از متن: «ریچارد: اسی، آیا هرگز نام شیطان به گوشت خورده است؟ اندرسون (به حالت طغیان) آقا، گفتن این حرفها به یک بچه شرم آور است؛ ریچارد: کشیش! با اجازه تون، همانطور که من در موعظه های شما دخالت نمیکنم، شما هم حرف مرا قطع نکنید (خطاب به اسی) میدانی مرا چه نام نهاده اند؟ اسی: دیک؛ ریجارد: (شادمانه به شانه اش میزند) آری دیک، ولی مرا به نام دیگری هم میخوانند، مرا مرید شیطان صدا میزنند؛ اسی: چرا اجازه میدهید مرید شیطان صدایتان بزنند؟ ریچارد: برای اینکه حقیقت دارد؛ مرا تربیت کرده بودند که در دستگاه دیگری خدمت کنم، اما از همان ابتدا، فهمیدم که ارباب و سرور و دوست من شیطان است؛ درک کردم که حق با اوست، و مردم از ترس، در برابر قدرت مقهور کننده ی او، سر فرود میآورند؛ به همین دلیل در نهان، به او نماز گزاردم، و او به من آسودگی خاطر بخشید، و مرا از این خانه که باید کلبه ی احزان، و منزل آه و ناله نامیدش، رهایی داد؛ من روحم را به شیطان ارزانی داشتم، و سوگند یاد کردم، که در هر دو جهان یارش باشم؛ همان وعده، و همان سوگند، به من کمک کرد، تا آزاد بشوم؛ از امروز، این خانه مأوای او، و این رواق محراب شیطان است؛ در این خانه دیگر نباید طفلی بگرید، و یا در شبانگاه از بیم و هراس بلرزد؛ حالا (با کمال قدرت به دیگران رو میکند) کدام یک از شما نیک مردان، این بچه را همراه میبرد، و از چنگال شیطان رهاییش میبخشد؟ جودیت: (به طرف اسی میآید، و به علامت حمایت از او، دستش را به دور شانه هایش میپیچد) من او را میبرم؛ شما را باید زنده زنده بسوزانند!؛ اسی: ولی من نمیخواهم با شما بیایم!؛ از بازوان حودیت میگریزد و در کناری میایستد، و جودیت و ریچارد را روبروی هم قرار میدهد؛ ریچارد: (خطاب به جودیت) واقعا نمیخواهد همراه بانوی نیک سرشتی، مانند شما از اینجا برود! چه بچه ی حق ناشناسی!»؛ پایان نقل از متن شمای کلی: [برگرفته از مقدمه ی مترجم]: این نمایشنامه نشاندهنده ی گوشه ای از سیاست استعماری «انگلستان»، و بیانگر جلوه ای از استقلال، «ایالات متحده ی امریکا» است؛ ماجرای این نمایشنامه، در گیرودار شورشهای منجر به استقلال ایالت «نیوزلند» است؛ «ریچارد»، از شورشیان استف، که گویا برخوردهایی هم با کشیش منطقه، که خواهان ارشاد و پرهیز از تشنج و ناآرامی است (گرچه او هم مثل بقیه ی اهالی از استقلال کشورش بدش نمیآید، اما مسلما راه او با راه «دیک» کاملا متفاوت اما با یک هدف است)؛ در اوان سرکوبهای حکومتی، «ریچارد» به خانه ی کشیش میرود، تا به او یادآوری کند که نیروهای حکومتی، قصد جان او را دارند؛ اما کشیش از خانه خارج، و نیروهای امنیتی او را [که در خانه ی کشیش و در کنار همسر کشیش بود] به جای کشیش، دستگیر، و برای محاکمه میبرند، تا با اعدام کشیش منطقه، مردم حساب کار، دستشان بیاید! کشیش برمیگردد، و همسرش ماجرا را برای او تعریف میکند...؛ پایان نقل از مقدمه ی مترجم رمانی کوتاه ولی هیجان انگیز، که خوانشگر را مجبور میکند کتاب را به هیچ بهانه ای بر زمین نگذارد؛ داستان عشق جودیت [زن کشیش]، که بنا به رخدادهای پی در پی بین نیکترین کاراکتر داستان [کشیش] و شریرترین کاراکتر [ریچارد] متغیر است، طنزی تلخ دارد...؛ شخصیتها توانایی عجیبی در غافلگیری خوانشگر دارند؛ تاریخ بهنگام رسانی 30/10/1399هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Review # 2 was written on 2016-09-06 00:00:00
2004was given a rating of 4 stars Marvin Wells
Like valves in the heart, this drama opens up and constructs. It becomes intimate with the central heartbreaking moral dilemma, or epic with a stampede of quite intriguing satellite players. Also, this one struck me as having The Simpson's episode arch: The first act has very little to do with the rest of the play. It is an inciting event, also a perfect portrait of the main character. Despite the implausible ending, this one has a trip to the gallows rife with suspense & superb aristocratic wit.


Click here to write your own review.


Login

  |  

Complaints

  |  

Blog

  |  

Games

  |  

Digital Media

  |  

Souls

  |  

Obituary

  |  

Contact Us

  |  

FAQ

CAN'T FIND WHAT YOU'RE LOOKING FOR? CLICK HERE!!!