Wonder Club world wonders pyramid logo
×

Reviews for An introduction to practical ethics

 An introduction to practical ethics magazine reviews

The average rating for An introduction to practical ethics based on 2 reviews is 3.5 stars.has a rating of 3.5 stars

Review # 1 was written on 2008-10-01 00:00:00
1984was given a rating of 4 stars Daniel Oghina
Introduction to Kant's Ethics, Roger J. Sullivan This is the most up-to-date, brief and accessible introduction to Kant's ethics available. Publisher Cambridge University Press, 1994. تاریخ نخستین خوانش: سال 2002 میلادی عنوان: اخلاق در فلسفه ی کانت؛ نویسنده: راجر جی. سولیوان؛ مترجم: عزت الله فولادوند؛ تهران، طرح نو، 1380؛ در 240 ص؛ شابک: 9647134045؛ موضوع: امانوئل کانت - از سال 1724 میلادی تا سال 1804 میلادی - سده 20 م فهرست: آغاز کار: نظریه ی سیاسی کانت، امر مطلق: هنجار نهایی اخلاق، خود آیینی یا قانون عام، احترام به کرامت اشخاص، قانونگذاری برای جامعه ی اخلاقی، حدود امر مطلق، اخلاق و دور اندیشی بخش دوم بنیادها، منش اخلاقی، زندگی بر بنیاد قانون اخلاق، دفاع از اخلاق بخش سوم بنیادها راجر سالیوان، یکی از استادان فلسفه، و از کانت شناسان هستند، نویسنده به اختصار اندیشه ی اخلاقی کانت را، آنگونه که در آثار مختلف کانت، منعکس است بیان میکند، و از راه فلسفه ی سیاسی، به اخلاق نظری، وارد میشود. ایشان از نگاه کانت میگویند: «نظام حقوقی هر جامعه ی مدنی، باید اساس اخلاقی داشته باشد». ا. شربیانی
Review # 2 was written on 2015-12-07 00:00:00
1984was given a rating of 3 stars Heidi Kauppine
‎دوستانِ گرانقدر، با خواندنِ این کتاب به خردمند بودنِ «کانت» باید شک نمود ‎کانت مینویسد: رفتارِ اخلاقی، پیوسته انسان را وادار به تحملِ رنج میکند و چون انسان از به کار بردنِ عملِ اخلاقی نمیتواند در این دنیا پاداش بگیرد، ناچار باید در دنیایِ پس از مرگ، انتظارِ گرفتنِ پاداش برایِ رفتار و کردارِ اخلاقی خود را داشته باشد، بدیهی است که چون در دنیایِ پس از مرگ، به غیر از خداوند موجودِ دیگری نمیتواند به کارهایِ اخلاقی و نیکی که انسان در زندگیِ خود در این دنیا انجام داده، پاداش دهد، به همین دلیل اخلاقیّات با وجودِ خدا پیوندی استوار دارند ******************** ‎آری... دوستانِ گرامی، متوجه شدید که چقدر بیخردانه و بدونِ پایه و اساس «کانت»، اخلاق و ارزشِ اخلاقی را تعریف میکند! «آرتور شوپنهاورِ» گرانقدر و خردمند، آنچنان «اخلاق» را در یک جمله تعریف کرده است که انسان از خواندنِ آن لذت میبرد.. حال «کانت» نیز مثلاً اخلاق را تعریف کرده است ‎کانت اخلاقیات را به موهومات و مسائلی که به هیچ وجه وجودشان ثابت نشده، همچون جهان دیگر و قیامت و خزعبلاتِ اینچنینی، ربط داده و در واقع اخلاقیات را بالایِ «متافیزیک» قرار میدهد و برایِ خویش به سرعت نتیجه میگیرد که: « پاکدامنی در صورتی ممکن خواهد بود که خدا وجود داشته باشد و انسان وجودِ خدا را به رسمیّت بشناسد» ... پس «کانت» به همین ترتیب ارزش هایِ اخلاقی را لازمۀ حقیقتِ وجودِ خدا، و وجودِ خدا را شرطِ مسلّمِ پاکدامنی و ارزش هایِ اخلاقی بشمار می آورد ‎دوستانِ گرانقدر، «کانت» با این به اصطلاح فلسفه و عقیدۀ بیخود و نابخردانه، به نوعی به خردمندان و اندیشمندانی که به خرافات و موهوماتِ دینی و مذهبی اعتقاد ندارند، بی احترامی کرده است... یعنی هر انسانِ خردگرایی که بر رویِ موهومات و خزعبلاتِ دینی و مذهبی خطِ بطلان کشیده است، طبقِ فلسفۀ کشکیِ «کانت»، بیشعور و بی اخلاق است و دامن و عفتش لکّه دار شده و پاکدامن نیست؟!! این چه استدلالی است؟ اتفاقاً تاریخ ثابت کرده است که معتقدان به خرافات و دین و مذهب، با بی اخلاقی ها و بی شعوری هایِ خود به نامِ دین و خدا، دنیا را به کثافت و خاک و خون کشیده اند و دینداران همیشه در مقابلِ اندیشمندان قرار گرفته اند و دین دشمنِ خرد و دانشِ بوده و میباشد ‎فلسفۀ «کانت» اسیر و دربندِ اندیشۀ خرافیِ وجودِ یک موجودِ متافیزیکیِ واپسگرا، به نامِ «خدا» شده است، که هم زندگی و هم مرگِ انسان را در کنترل خود دارد ‎کانت نتوانسته خویش را از بندِ اندیشه گریهایِ سنتی و بعضاً خرافه پرستیِ بعضی از نویسندگانِ پیش از خود، دربارۀ تئوریِ وجودِ خدا رها کند، و سرانجام چگونگیِ رفتار و کردارِ انسان را با وجودِ خدا پیوند میزند.. آنهم موجودی که هیچ اثری در تاریخ از او دیده نشده و ثابت نشده است ‎کانت با بیانِ عقایدش در موردِ فلسفۀ اخلاق، یا سعی این را داشته که انسان را از راهِ کردار خوب و رفتارِ نیک به خداشناسی برساند و یا آنکه هدفش این بوده است که از راهِ خداشناسی، اندیشه و رفتارِ انسان را درست کند و او را به سمتِ کردار و رفتارِ نیک راهنمایی کند... که البته «کانت» در هر دو حالت به بن بست میرسد، به همان دلایلی که پیش از این گفتم ‎کانت در فلسفۀ اخلاق و ارزش هایِ اخلاقیِ انسان، یکی از ارکانِ اصلی را فراموش میکند، این رکن چیست؟ دوستانِ گرامی، انسان از نظرِ سرشتِ درونیِ خود، در بیشترِ موارد، سود و منفعتِ شخصیِ خود را بالاتر از منافعِ همگانی همنوعانِ خود قرار میدهد، و «کانت» این موضوع را در فلسفۀ خود در نظر نگرفته است... «ماکیاولی» میگوید: هرکس که بخواهد به تشکیلِ حکومت و ایجادِ قانون بپردازد، باید فرض داشته باشد که تمامِ افرادِ بشر دارایِ نهادِ بد بوده و هر زمانی که فرصتی به چنگ آورند، به ارتکابِ کژروی خواهند پرداخت ‎ارسطو میگوید: آنهایی که رفتار و کردارِ اخلاقی و انسانی دارند، بدان جهت است که از رفتار و کردارِ اخلاقیِ خویش لذت میبرند...، در صورتیکه کانت میگوید: اگر شما نسبت به برادر یا همسایۀ خود مهربان هستید، دلیلش آن است که شما آنها را دوست دارید، نه اینکه این رفتارِ نیکِ شما برگرفته از ارزش هایِ اخلاقی شما باشد........ بسیار خوب، دوستانِ گرامی به عقیدۀ شما صحبتِ «کانت» درست است؟ یعنی اگر ما در خیابان به دیگران احترام بگذاریم و یا ناسزا نگوییم، تمامیِ مردم را دوست داریم!!!! یا مثلاً عاشق آنها هستیم؟!! اگر یک فردِ نابینا را از خیابان رد کنیم، یعنی به او در همان لحظه و یکهوویی علاقه مند شده ایم؟!!! پس میبینید که «کانت» دوباره اشتباه کرده است --------------------------------------------- ‎عزیزانم، اگر قصد ندارید که زمانِ زیادی را به خواندنِ کتبِ فلسفی اختصاص دهید و خواندنِ یک یا دو کتاب در این زمینه را کافی میدانید، به نظرِ من، برایِ خواندنِ فلسفۀ اخلاقی، انتخابِ کتابهایِ ارزشمندِ «آرتور شپنهاور» یا «برتراند راسل» بدونِ تردید بهتر از این کتاب است ... شوپنهاور و راسل، فلسفه را بسیار شیرین و روانتر از دیگر فلاسفه بازگو کرده اند ‎البته خواندنِ کتبِ فلاسفۀ دیگر و آشنایی با افکارِ آنها، نه تنها زیان ندارد، بلکه باعثِ بالاتر رفتنِ اطلاعاتِ شما بزرگواران میشود --------------------------------------------- ‎امیدوارم این ریویو برایِ شما دوستانِ نیک کردار، مفید بوده باشه ‎<پیروز باشید و ایرانی>


Click here to write your own review.


Login

  |  

Complaints

  |  

Blog

  |  

Games

  |  

Digital Media

  |  

Souls

  |  

Obituary

  |  

Contact Us

  |  

FAQ

CAN'T FIND WHAT YOU'RE LOOKING FOR? CLICK HERE!!!