The average rating for The Two Lovers of Heaven: Chrysanthus and Daria based on 2 reviews is 3.5 stars.
Review # 1 was written on 2014-10-02 00:00:00 Denise Guthrie L'Avare = The Miser, Molière The Miser is a five-act comedy in prose by the French playwright Molière. It was first performed on September 9, 1668, in the theatre of the Palais-Royal in Paris. The aging but vital Harpagon is hoarding every centime he can get his hands on, making sure that his two children, the virginal Elise and the dandy Cleante, live under his iron will. To complicate matters, Elise has fallen in love with the handsome Valere, who masquerades as a servant in the household, despite his noble birth, and, worse yet, Cleante and Harpagon are both smitten with the same woman, the beautiful, if somewhat dim, Marianne. Meanwhile, scheming servants and assorted hustlers angle for Harpagon's incredible wealth, much of which is now buried and protected by snarling Dobermans. The delirious plot spirals to a wildly comic finish, filled with all the masterful plot twists and outrageous revelations one would expect from one of Molière's finest plays. تاریخ نخستین خوانش: روز دوم ماه اکتبر سال 1972میلادی عنوان: خسیس؛ اثر: مولیر؛ مترجم: محمدعلی جمالزاده؛ مشخصات نشر: تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1336، در 171ص؛ چاپ دیگر 1342؛ موضوع نمایشنامه های نویسندگان فرانسوی - سده 17م عنوان: خسیس؛ اثر مولیر؛ مترجم میراندا منوچهری؛ تهران، دبیر، 1369، در 108ص؛ عنوان: خسیس، اثر مولیر؛ مترجم: جمشید بهرامیان ناشر: بهرامیان -1387؛ عنوان: خسیس؛ اثر مولیر؛ مترجم: محمد حاتمی -ناشر ندای الهی 1395؛ نمایشنامه ی «خسیس» را در سالهای دهه ی چهل هجری خورشیدی، در دروس دوره ی متوسطه، در دبیرستان فیوضات تبریز، خوانده و خندیده بودیم، برای نوجوانان خست نیز خنده دار است؛ اما خوانش شاهکارهای دنیا با یکبار و دوبار، برای این فراموشکار، چنگی در دلم نمیزند؛ برای همین بارها و چند باره آن را، باز هم خوانده ام، تا نگارگری «مولیر»، در یادم یادمانی گردد؛ هر چند که یادمانها نیز چندان هم تا دیر و دور نمپپاید و خاک مرا هم در آغوش خویش خواهد گرفت خسیس، عنوان مشهورترین نمایشنامه ی «ژان باتیست پوکلن»، نامدار به «مولیر»، درامنویس «فرانسوی» است؛ در «خسیس»، «مولیرم، طنز را چاشنی حرص و طمع زشت یک انسان (هارپاگون)، قرار میدهد، به طوری که در طول داستان، دیالوگهای «هارپاگون»، در عین اینکه خنده را با تماشاگر همراه میکند، نفرت خوانشگر را نیز، به «هارپاگون»ها، بیشتر مینماید؛ اشخاصی مالدوست که عشق خویش را، با پول تقسیم میکنند؛ قهرمان داستان، مرد ثروتمندی است، بنام «هارپاگون»، که زن او مرده، پسری به نام «کلئانت» و دختری به نام «الیز» دارد؛ پولهای هارپاگون؛ به جانش بسته است، تا حدی که پول خود را، در زیر خاک، پنهان میکند، و روزانه چند بار، به آن سر میزند، زیرا باور دارد، بهترین طعمه، برای جلب دزدها، صندوقهای آهنی است، و نخستین چیزی هم که دزیده میشود، گاوصندوق است، همچنین دختر خود را، به مردی میدهد، که جهیزیه نخواهد؛ پسرش «کلئانت» عاشق دختری، به نام «ماریان» میشود، او حاضر است در صورت توافق نکردن پدرش، با ازدواج او با «ماریان»، به کشور دیگری سفر کند، و با پول کمی زندگی کند، ولی پیش از اینکه جریان ازدواج خود را، با پدرش در میان بگذارد، متوجه میشود، پدرش هم میخواهد، با «ماریان» ازدواج کند؛ «الیز» هم عاشق «والر» است، و برای اینکه پدرش «والر» را، به دامادی بپذیرد، «والر» در نقش مستخدم، وارد خانه ی «هارپاگون» میشود، تا نظر او را جلب کند هشدار: اگر میخواهید نمایشنامه را، خود بخوانید، ادامه این نگاره پایان داستان را لو میدهد کلئانت، به همراه نوکر خود، تصمیم میگیرد، پولی که «هارپاگون» در باغ چال کرده بود را، بدزدد؛ سپس از پدرش میخواهد، با ازدواجش با «ماریان» موافقت کند، تا صندوقچه را به او برگرداند؛ از سوی دیگر مشخص میشود، «والر» و «ماریان»، خواهر و برادر هستند، و مردی که برای مسئله ی کاری، نزد «هارپاگون» آمده بود، پدرشان است؛ سپس خواجه «آنسلم (پدر ماریان و والر)»، تمام مخارج ازدواج را که «هارپاگون» بر عهده نگرفته، بر عهده میگیرد؛ در پایان «کلئانت» به «ماریان»، «الیز» به «والر» و «هارپاگون» به صندوقچه ی خود میرسند تاریخ بهنگام رسانی 27/09/1399میلادی؛ ا. شربیانی |
Review # 2 was written on 2014-01-19 00:00:00 Chris Defendorf A lot exaggeration and Artificiality, But nice play :) ! |
CAN'T FIND WHAT YOU'RE LOOKING FOR? CLICK HERE!!!