The average rating for Readings in Urban Theory based on 2 reviews is 3.5 stars.
Review # 1 was written on 2016-06-13 00:00:00 Mark Dziaba Used this for my sophomore project reference. Read the whole thing. Dead. and resurrected. |
Review # 2 was written on 2011-10-02 00:00:00 Paul Rathbun از مدرنیسم تا پستمدرنیسم مجموعه ای کاملا جامع و مناسب برای دانشجویان، محققان و تمامی علاقه مندان به مسائل فلسفی، ادبی، معماری، اخلاقی، اجتماعی و دینی . این مجموعه از قرن هفدهم شروع میکند و به نقد مدرنیته می پردازد. ترجمه ی کتاب بسیار خوب و عاری از غلط است و به خوبی با خواننده ارتباط برقرار میکند. متن کتاب به شیوه است که اگر خواننده هم هیج پیش زمینه ای در رابطه با آن نداشته باشد، بازهم میتواند آن را درک کرده و نهایت استفاده از آنرا ببرد. اما ازآنجا که مطالب در کل مطالبی ثقیل و پیچیده است، پس گنجاندن تمام آن در حدود 700 صفحه کتاب کاری غیر ممکن است. بهتر است خواننده برای درک بهتر کتاب، اطلاعات پیش زمینه ای قوی داشته باشد قدیم از علامت زدن در کتاب و دیدن علامت هایی که دیگران میزدند، دل زده میشدم. اما اینبار دوستی که پیش از من کتاب را خوانده بود، تمامی قسمت های خوب کتاب را علامت زده بود و دیگر نیازی به خواندن کل کتابی به این بزرگی نبود.. :دی در ادامه بخشی از کتاب را به عنوان نمونه خواهم فرستاد: فیلیپو توماسو مارینتی ۱۸۷۶-۱۹۴۴ نویسنده جهان وطن که برای نشریات فرانسوی و ایتالیایی مینوشت در ۱۹۰۹ با انتشار بیانیه فوتوریسم در یک روزنامه پاریسی جنبش فوتوریسم را پایهگذاری کرد. آیندهگرایی مارینتی نمونه بارزی از جنبشهای هنری و اجتماعی است که در فاصله بین دو جنگ جهانی سربرکشیدند. او آرمانگرا، نوگرا و پورشور، خواهان هنری است که بتواند جهان را با بازشناسی امکانات نوین جامعهی صنعتی تودهای از نو بسازد. مارینتی هم مانند موسولینی جنگ را تشدید و تقویت قهرمانانهی زندگی میدانست { من و دوستانم تمام شب را زیر چراغهای آویزان مسجد با گنبدهایی آراسته به ملیلهکاریهای برنجی بیدار مانده بودیم، تا آخرین مرزهای منطق مباحثه کرده و اوراق بیشماری از کاغذ را باخطوط دیوانهوارمان سیاه کرده بودیم. و بدین ترتیب ما با چهرههایی آغشته به سرگین نیکوی کارخانه با آستری از ضایعات فلزی و عرق بیمعنا و دودهی آسمانی درهم کوفته و با بازوانی زنجیر شده، اما بیپروا مقاصد والایمان را به همه زندگان زمینی اعلام کردیم: 1. برآنیم تا با عشق به خطر، خوی قدرت و بیپروایی را بسراییم. 2. شجاعت، جسارت و عصیان عناصر اصلی شعر ما خواهند بود. 3. ادبیات تاکنون سکون متفکرانه، خلسه و خواب را ستایش کرده است. ما برآنیم تا عمل خشونتآمیز، بیخوابی تبآلود، گامهای بلند دوندهی سرعت، پرش مرگبار و مشت و سیلی را بستاییم. 4. ما میگوییم که شکوه جهان با زیبایی نوینی غنی شده است. زیبایی سرعت یک اتومبیل مسابقه که دودکشش با لولههای عظیم همچون مارهایی آتشیننفس، آراسته شده- اتومبیلی غرنده که گویی از لابهلای گلوله میراند از پیروزی سامُتریس (مجسمهای یونانی مربوط به قرن دوم قبل میلاد) زیباتر است. 5. میخواهیم سرود مردی را بسراییم که چرخها را به گردش درمیآورد، که نیزهی روحاش را همراه زمین در امتداد دایرهی مدار آن پرتاب میکند. 6. شاعر باید خود را با شور و شکوه و سخاوت خرج کند تا شوق آتشین عناصر آغازین را بارور سازد. 7. از این پس جز در نزاع زیبایی وجود ندارد. هیچکاری بیسرشت پرخاشگرانه نمیتواند شاهکار باشد. شعر را باید همچون یورشی قهرآمیز به نیروهای ناشناخته برای خوار و خفیف کردنشان در مقابل انسان دانست. 8. ما بر واپسین بلندای قرون ایستادهایم!.. چرا به عقب بنگریم وقتی که خواست ما درهم شکستن درهای اسرارآمیز ناممکن است؟ زمان و مکان، دیروز مردند. ما هماکنون در مطلق زندگی میکنیم زیرا سرعت جاودانی و همهجا را خلق کردهایم. 9. ما جنگ- تنها راه تندرستی جهان- نظامیگری، میهنپرستی، اعمال تخریبی آورندگان آزادی، اندیشههای زیبایی که شایستهی جانفشانیاند و تحقیر زنان را ستایش میکنیم. 10. ما موزهها، کتابخانهها و هر فرهنگستانی را نابود خواهیم کرد و با اخلاقگرایی، مونثگرایی و هرگونه بزدلی فرصتطلبانه یا سودجویانه به مبارزه خواهیم پرداخت. 11. ما انبوه تودههای به وجدآمده از کار، لذت و شورش را خواهیم سرود. ما امواج رنگارنگ و چندآوایی انقلاب را در پایتختهای جدید خواهیم سرود، ما شور شبانه پرتپش زرادخانهها و لنگرگاهها را که با نور تند ماههای الکتریکی میدرخشند خواهیم سرود. ایستگاههای گرسنه راهآهن که مارهای دودآلود را میبلعند، کارخانههایی که با خطوط شکسته دودشان به ابرها میآویزند، پلهایی که مانند ژیمناستهای غولپیکر عرض رودخانه را با گامهای بلند میپیمایند و همچون درخشش تیغه چاقو زیر آفتاب برق میزنند، کشتیهای بخار ماجراجو که افق را بو میکشند، لوکوموتیوهای حجیم که چرخهایشان مانند سم اسبان عظیم فولادی با افساری از لوله به ریلها پا میکوبند و پرواز نرم هواپیماها که پروانههایشان مانند پرچمهایی در باد هیاهو میکنند و گویی مانند جمعیتی پرشور هلهله میکشند. امروز با این بیانیه فوتوریسم را پایهگذاری میکنیم. مسنترین ما سی سال دارد بنابراین حداقل یک دهه برای به پایان رساندن کارمان در پیش داریم. هنگامی که چهل ساله شویم، مردان جوانتر و نیرومندتر احتمالا ما را مانند دستنوشتههای بیمصرف در زبالهدان خواهند ریخت. ما میخواهیم این اتفاق به وقوع بپیوندد. } |
CAN'T FIND WHAT YOU'RE LOOKING FOR? CLICK HERE!!!