Wonder Club world wonders pyramid logo
×

Reviews for Farid ad-Din Attar's Memorial of God's Friends: Lives and Sayings of Sufis

 Farid ad-Din Attar's Memorial of God's Friends magazine reviews

The average rating for Farid ad-Din Attar's Memorial of God's Friends: Lives and Sayings of Sufis based on 2 reviews is 3 stars.has a rating of 3 stars

Review # 1 was written on 2008-04-20 00:00:00
2009was given a rating of 5 stars Mathew Heydenreich
Tazkirat al-Awliya = Tadhkirat al-Awliya = Tazkerat-ol-Owliya = Biographies of the Saints, Farid Al-Din Attar Tazkirat al-Awliyā "Biographies of the Saints", also transliterated as Tadhkirat al-Awliya or Tazkerat-ol-Owliya, is a 72-chapter book written by the Persian poet and mystic Attar about the life of famous Sufis and their miraculous deeds (Karamats). This is the only surviving work of Attar written as prose. It starts with a biography of Imam Jafar Sadiq, the Sixth Imam of Shia and ends with Mansur Al-Hallaj, one of the Sufi Martyr. تاریخ نخستین خوانش: سال 1972 میلادی عنوان: تذکرة الاولیاء؛ نویسنده: فریدالدین عطار نیشابوری؛ بررسی و تصحیح متن: محمد استعلامی؛ تهران، زوار، 1346؛ در چهل و شش و 919 ص؛ چاپ دوم 1355؛ چاپ سوم 1360؛ چاپ هشتم 1374؛ نهم 1377؛ دهم 1378؛ یازدهم 1379؛ دوازدهم 1380؛ سیزدهم 1382؛ چاپ پانزدهم 1384؛ هفدهم 1386؛ بیستم 1389؛ چاپ بیست و پنجم 1393؛ شابک: 9789644010347؛ موضوع: تصوف؛ سرگذشتنامه عارفان از نویسندگان ایرانی - نثر فارسی قرن 12 م کتاب مشتمل‌ است بر مقدمه و هفتادودو باب که هریک به زندگانی، حالات، اندیشه‌ ها و سخنان یکی از عارفان و مشایخ تصوف می‌پردازد، و ذکر مکارم اخلاق، مواعظ و سخنان حکمت‌ آمیزشان را در کتاب آورده؛ نخستین باب به حالات و سخنان «امام جعفر صادق (ع)» اختصاص یافته، و باب هفتاد و دوم به حسین بن منصور حلاج (درگذشته به سال 309) هجری قمری
Review # 2 was written on 2017-12-08 00:00:00
2009was given a rating of 1 stars Derek Devine
‎دوستانِ گرانقدر، در نخستین سالهای جوانی از به اصطلاح ریش سفیدانی، پرسیدم که درسِ انسانیت و اخلاق از چه آموزم؟ گفتند "تذکرةالاولیا" بخوان که سخنان درویشان و صوفیانِ بزرگ و نامی درآن گنجانده شده است... افسوس که آن زمان هیچ باشعور و خردمندی نبود که من را با بجای آشنا کردنِ با موهومات و خزعبلاتِ دینی و مذهبی و خرافاتِ آسمانی و نابخردانه، با فلسفهٔ بزرگانی همچون زرتشت و شوپنهاور و برتراند راسل و زکریای رازی و فردوسی و دیگر اندیشمندان خردگرا، آشنا کند... صد افسوس از بیخردانی که تصور میکنند در موهومات و خزعبلاتِ مذهبی، درسِ زندگانی گنجانده شده است ‎عزیزانم، بارها گفته ام که به جای گردش به دور موهومات و کشفِ موضوعاتِ نابخردانه و خزعبلاتِ مربوط به چیزهایی که با دانشِ انسانی و خرد انسانی شناخته نمیشوند و یافتن موجودی موهوم در آسمان، زمینی را که بر روی آن قرار گرفته اید را بشناسید.. بجای شناختِ موجودی به نامِ خدا، خود را بشناسید.. انسان را بشناسید و انسانیت را فهم کنید... بجای عشق به بتِ اللهِ اکبر و تازیانی که سال ها و سده ها با همین بت، زندگی و سرمایه و خردِ شما را به اسارت گرفته اند، عشقِ به انسان ها و عشقِ به انسانیت را بیاموزید... بجای ریختنِ پولتان در ضریح فلان تازی بیابانی که او واسطهٔ شما با موهومات آسمانی و دروغین شود، به انسانهای نیازمند کمک کنید... تا زمانی که انسان و کرامت انسانی را فهم نکرده اید، نمیتوانید هیچ چیزی را بشناسید. مگر اینکه از بامداد تا شامگاه در پیِ موهومات و خزعبلات باشید و بجای زندگی در این دنیا به فکر زندگی در دنیایِ موهوم و خیالی دیگر و آخرت باشید، که اگر اینگونه باشد، هیچ امیدی به رهایی و هیچ امیدی به خردمندی شما وجود ندارد، تنها جیب آنهایی را پُر میکنید که یک عمر شما را با این خزعبلات و چرت و پرتهای دروغین فریب داده اند و شما را دوشیده اند ‎عزیزان و نور چشمانم، فرار کنید از آنهایی که برای شما از موهوماتی همچون شیطان و فرشته و جن و دیگر چیزها سخن میگویند.. فرار کنید از آنهایی که پی در پی برای شما از موجودات و چیزهایی سخن میگویند که هیچگاه دانش، وجود این موهومات را ثابت نکرده و حواس پنجگانه توان اثبات وجود آنها را ندارد و هیچگاه در تاریخ اثری از آنها وجود نداشته و تنها عده ای دروغگو و متوهم از وجود آنها و یا ارتباط با آنها سخن گفته اند... تنها آنچه را باور کنید که خرد انسانی و دانش آن را باور دارد و بس...... شک نداشته باشید که باور به موهومات و موجودات نامرئی و عشق به اللهِ اکبر و ایمان را جایی خرج کرده و مصرف میکنند که شواهد علمی و نکات خردمندانه و تیزبینی همراه با دانش در آنجا حضور نداشته باشد.. از سخنانی که مدام در موهومات است و در این کتاب آمده است، انتظار نداشته باشید شما را به فهمِ شعور انسانی هدایت کند.. در نزدِ این مبلغان دینی، کسبِ ایمان بسیار بسیار آسانتر از رسیدن به شواهدِ علمی میباشد ‎دوستانِ من ترک دنیا نکنید و از زندگی لذت برده و نیکی کنید و بر خلافِ قوانین طبیعت حرکت نکنید ‎در زمانِ یورشِ وحشیانهٔ مغول ها، آنچه بیش از هرچیز به ایران و ایرانی ضربه زد، وجودِ همین صوفیانِ بیخردی بود که به مردم میگفتند: در برابرِ خواستِ خداوند مقاومت نکنید، هرچه بر شما وارد میشود، چیزی جز خواستِ خداوند نمیباشد.. اینگونه با چنین چرت و پرتهایی کار را برایِ مغولها آسان کرده و در ازای آن فرماندهان مغول برای آنها هدایا فرستاده و به آنها احترام میگذاشتند و مردم بیچاره را روز به روز بدبخت تر و آسیب پذیر تر میکردند -------------------------------------------- ‎این کتاب سراسر موهوماتیست که خواندنش هیچ سودی برایِ شما نخواهد داشت.. بارها آن را خوانده ام و هیچ درآن نیافتم ‎در زیر برخی از جملاتی که شدتِ موهومات و خزعبلاتِ آن کمتر از چیزهای دیگر است را برایتان مینویسم.. ولی این جملاتِ انتخابی، بازهم خالی از موهوماتِ نابخردانه نیست -------------------------------------------- ‎ابوسعید خراز گوید: شبی محمد رسولِ اللهِ اکبر را بخواب دیدم.. محمد فرمود: کِی مرا دوستداری؟ گفتم: معذورم فرمای که دوستیِ خدای مرا مشغول کرده است از دوستیِ با تو **************************** ‎نقلست که به شیخ ابوالفضل حسن گفتند: باران نمیبارد، دعا کن تا باران بارد.. آن شب برفی بزرگ بارید.. روزی دیگر گفتند: چه کردی؟ .. گفت: ترینه وا خوردم. یعنی که من قطبم. چون من خنک شدم، همهٔ جهان که بر من میگردد، خنک شد **************************** ‎احمد مسروق گوید: درختِ معرفت را آبِ فکرت دهند و درختِ غفلت را آبِ جهل و درختِ توبه را آبِ ندامت و درختِ محبت را آبِ موافقت **************************** ‎کسی به معروفِ کرخی گفت: مرا وصیتی کن.. معروف گفت: حذر کن از آنکِ خدای ترا میبیند و تو در شیوهٔ مساکین نباشی **************************** ‎نقلست که شیعه یک روز پهلویِ معروفِ کرخی را بشکستند.. وی بیمار شد . سری سقطی گفت: مرا وصیتی کن. معروف گفت: چونمن بمیرم، پیراهنِ مرا بصدقه ده که من میخواهم که از دنیا بیرون روم برهنه باشم، چنانکِ از مادر برهنه آمده ام **************************** ‎ابوالحسن خرقانی گوید: هزار منزل است بنده را بخدا: اولین منزلش کراماتست، اگر بنده مختصر همت باشد، به هیچ مقاماتِ دیگر نرسد **************************** ‎شفیق بلخی گوید: عبادت ده جزو است، نه جزو گریختن است از خلق، یک جزو خاموشی. و گفت: هلاکِ مرد در سه چیز است: گناه میکند به امیدِ توبه.. و توبه میکند به امیدِ زندگانی.. و توبه ناکرده میماند به امیدِ رحمت.. پس چنین کس هرگز توبه نکند **************************** ‎شفیق بلخی گوید: خردمند آنست که دنیا را دوست ندارد و زیرک آن است که دنیا او را نفریبد و توانگر آنست که بقسمتِ خدای راضی بود و درویش آنست که در دلش طلبِ زیادتی نباشد و بخیل آنست که حق مالِ خدای از خدای باز دارد **************************** ‎بایزید را گفتند: فلان کس در یک شب به مکه رود.. بایزید گفت: شیطان هم در یک لحظه از مشرق به مغرب میرود ‎به بایزید گفتند: فلان کس به روی آب راه میرود.. بایزید گفت: ماهی در آب و مرغ در هوا از آن بهتر راه میروند **************************** ‎نقلست که هارون الرشید، منصورِ عمار را گفت: از تو سؤالی میکنم و سه روز مهلت دهم در جواب آن... منصور گفت: بگوی.. هارون گفت:عالمترینِ خلق کیست و جاهلترینِ خلق کیست؟ منصور برخاست و بیرون آمد.. پس هم از راه بازگشت و گفت: یا امیرالمؤمنین، جواب بشنو: عالمترین خلق مطیعِ ترسناک است و جاهلترین خلق عاصی ایمن است و گفت: باکست خدائی که دلِ عارفان را محلِ ذکر خود گردانید و دلِ زاهدان را موضع توکل گردانید و دل متوکلان را منبعِ رضایت و دلِ درویشان را جایِ قناعت و دلِ اهلِ دنیا را وطنِ طمع گردانید **************************** ‎ابراهیم رقّی گوید: قیمتِ هر آدمی بر قدرِ همتِ او بود، اگر همتِ او دنیا بود، او را هیچ قیمت نبود و اگر رضایِ خدای بود، ممکن نبود که در توان یافت عنایتِ قیمتِ او و یا وقوف توان یافت برآن .. و گفت: راضی آن است که سئوال نکند و مبالغت کردن در دعا از شروطِ رضا نیست **************************** ‎ابو اسحاق شهریار کازرونی گوید: مرد آنست که ندهد و نستاند.. نیم مرد آنست که بدهد و نستاند... نامرد آنست که ندهد و نستاند **************************** ‎ابوالحسن خرقانی گوید: راه دو است (دو راه داریم) : یکی راه هدایت و دیگر راهِ ظلالت... آنچه راه ضلالت است، آن راهِ بنده است به خداوند و آنچه راه هدایت است راهِ خداوند است به بنده.. پس هرکه گوید بدو رسیدم، نرسید.... وهرکه گوید بدویم رسانیدند، رسید...... هرکه او را یافت، بنماند.. و هرکه او را نیافت، بنمرد ------------------------------------------ ‎دوستانِ هوشیوار و خردگرا، بدانید: کسانی که ضعیف و ترسو هستند، ترس از خردمندی- ترس از آگاه شدن- ترس از کتابخوانی- ترس از خردگرایی و ترس از خدایی دارند که از کودکی به آنها معرفی کرده اند... چنین کسانی اینگونه آموخته اند که عده ای دروغگویِ بیسواد و کلّاش و موهوم پرست، زندگی و تدبیرشان را رقم بزنند... این موجوداتِ بیچاره همیشه مجبور خواهند بود که خود را به دستِ مسائلی موهوم همچون تقدیر الهی بسپارند ... عزیزانم انسان باشید و پیرو پندار و گفتار و کردار انسانی باشید و خردِ خویش را پرورش دهید و توانایی هایِ خویش را کشف کنید و خودتان را باور داشته باشید تا مجبور نشوید موهومات و دروغ های دیگران را عبادت کنید ‎امیدوارم این ریویو مفید بوده باشه ‎<پیروز باشید و ایرانی>


Click here to write your own review.


Login

  |  

Complaints

  |  

Blog

  |  

Games

  |  

Digital Media

  |  

Souls

  |  

Obituary

  |  

Contact Us

  |  

FAQ

CAN'T FIND WHAT YOU'RE LOOKING FOR? CLICK HERE!!!