The average rating for Evolution and Human Behavior based on 2 reviews is 3 stars.
Review # 1 was written on 2019-09-10 00:00:00 Eric Pellegrin دقیقا چهار ماه طول کشید تا این کتاب را بخوانم. کتابی آکادمیک پر از نمودار و فرمول که برای منی که از هنرستان به بعد با ریاضی سروکاری نداشتم به شدت سخت بود. کمبود دانشم در حوزهی زیستشناسی دلیل دیگری بود که کتاب را سختخوان میکرد برایم. در کنار اینها شبهای کوتاه تابستان را هم اضافه کنید تا بفهمید چرا از ۱۲ فصل کتاب ماهی سه فصل فقط میخواندهام! اگر شوق دانستن در باب فرگشت و فکتهایی که گاه و بیگاه درمورد انسان و خویشاوندان نه چندان دورش نبود احتمالا هرگز کتاب را تمام نمیکردم. کتاب بر خلاف اسمش که درمورد رفتار انسان است، حجم انبوهی از مطالب را در مورد سایر جانداران مطرح میکند. چرا که از طرفی ما هم جاندار هستیم (۹۸/۴ درصد دیانای ما با شامپانزه یکسان است) و از طرف دیگر میخواهد ذهن خواننده را قبل از برخورد با انسان همچون جانوری در میان سایر جانوران، آمادهی پذیرش مفاهیم فرگشتی و داروینیسم کند. اما در نهایت برای چند سوالی که در مقدمه پرسیده بود جوابهای خود را میدهد. سوالاتی چون چرا تعداد پسرها و دخترهایی که به دنیا میآیند تقریبا برابر است یا چرا هرزهنگاری بیشتر برای ارضای نیاز مردان است. چرا زنان از زمان تخمکگذاری خود اطلاعی ندارند و یا اینکه چرا طلاقهای زودهنگام بیشتر از سوی زنان و طلاقهای دیرهنگام از سوی مردان صورت میگیرد. جوابها با رویکردی زیستشناسانه و فرگشتی بودند و در نوع خود جالب و نو. اگر آن مفهوم فیل در تاریکیِ مولانا را بخاطر داشته باشید میدانید که در آنجا هر کسی در تاریکی بسته به اینکه به کجای فیل دسترسی دارد تصوری از آن در ذهن میکند. حال اینجا هم یک زیستشناس داروینیست تصور خود را از واقعیت و دلایل به وقوع پیوستن امور بیان میکند که در نهایت به درک ما از تصویر نهایی کمک خواهد کرد. تنها انتقادی که به کتاب دارم انتخاب اسم تکامل است برای رویدادی که به صراحت در خود کتاب اشاره میشود به سمت هیچ مقصد و کمالی نیست. شاید واژهی فرگشت که بیشتر به معنی تبدیل شدن است بهتر بود تا تکامل که گویی به سمت مقصدیست و به همین دلیل گمراهکننده. فرگشت فرآیند جهش ژنتیکی یک موجود زنده است که توسط انتخاب طبیعی صورت میگیرد در راستای تطبیقپذیری با شرایط جدید پیشروی آن موجود نه چیزی بیشتر. نقل قول مستقیم کتاب که به نوعی پیام اصلی آن نیز است بهترین گواه است انتخاب طبیعی جانداران را در یک مسیر مطلق به پیش نمیراند و صرفاً به موفقیت تولیدمثلی جایزه میدهد. هیچ پیشرفتی بنابر یک مقیاس ارزشی مطلق صورت نمیگیرد بلکه صرفاً تغییر است. کل مجموعه را مقصدی نیست. در پایان مثل هر کتاب خوب دیگر که ما را با بسیاری سوال تنها میگذارد و برای جواب آنها نیاز به اضافهکردن چند کتاب دیگر لازم میشود، اینجا نیز کتاب ژن خودخواه داوکینز را برای مطالعات بیشتر انتخاب میکنم. باشد که رستگار شویم... |
Review # 2 was written on 2016-10-09 00:00:00 Mike Ebler اگر میخواهید با کلیات موضوع تکامل آشنایی ابتدایی پیدا کنید این کتاب مناسب است؛ ولی اگر به دنبال دانش روز هستید یا یک محتوای تخصصی میخواهید کتاب دیگری پیدا کنید. ترجمه کتاب روان است ولی در بعضی جاها کلمات انگلیسی بیموردی استفاده شده. مترجم میتوانست آنها را فارسی بنویسد ولی در مجموع ترجمه خوب و روان است. نویسنده نظریههای مختلف را از پیش از داروین تا زمان نگارش کتاب (۲۰۰۰) معرفی و جایگاه هر نظریهپرداز را در این سیر تبیین میکند. این کار را (نسبتا) با حفظ بیطرفی انجام داده. تحقیقات و آزمایشهای دانشمندان مختلف و مکاتب فکری آنها بررسی کرده و خواننده میتواند بعد از این کتاب با کلیدهایی که پیدا کرده مطالعهی خود را ادامه دهد و به سراغ هر مکتب و روش که علاقهمند بود برود. اما کتاب دو مشکل اساسی دارد: مشکل اول البته در ذات کتاب نیست؛ کتاب ۱۶ سال پیش نوشته شده و در این سالها اتفاقات بیشماری در این علم رخ داده و در نتیجه شاید امروز، خواندن این کتاب لطفی نداشته باشد. برای نمونه وقتی به علل پدیده encephalization (بزرگشدن تکاملی مغز انسان) میپردازد، نظریههای مختلفی را مطرح مینماید که بعضی از آنها در این چند ساله رد شدهاند. مشکل دوم این است که نویسنده در برخی موارد استنتاجهای نه چندان معقول خودش را (من این طور حدس زدم) وارد متن کرده است. برای مثال در مورد دو شکلی انسان (تفاوت ظاهری زن و مرد)، شکل سینهی زنها را به یک پدیده «فرار فیشری» مرتبط میداند. در حالی که بنا به مطالبی که در کتاب آمده پدیده فیشری در انسان باید شامل انتخاب مردها بشود. یعنی باید تغییری در شکل بدن مرد (مثلا اینکه مردها اندکی از زنها بزرگترند) ایجاد کند، نه زن. یا در همین بحث که دوشکلی انسانها و رفتار جنسی آنها را بررسی میکند، اصلا به این موضوع توجهی نمیکند که سینههای زن در انسان ابزار تحریک جنسی و لابد بخشی از مکانیسم تولید مثلی هستند و باید در این بستر مطالعه شود. یا به عنوان مورد دیگر، افزایش اندازه مغز در انسان را مجددا به مسئله فرار فیشری مرتبط میداند در حالی که اگر چنین بود میبایست مردها دارای مغز بزرگ و زنها دارای مغز ابتدایی میبودند در حالی که چنین نیست و هر دو جنس مغز تقریبا مشابه دارند. یا به عنوان نمونهای دیگر در چند جای کتاب فروید را متهم کرده که چون با کارهای داروین آشنا نبوده و نظریههای تکامل را نمیدانسته، به کل به خطا رفته و نظریههای موهوم رنگارنگی از عقده ادیپ تا مسائل دیگر را پیشنهاد داده. در حالی که در بسیاری از نظریههای فروید مانند بخش بندی id, ego, super ego و همین عقده ادیپ و بسیاری موارد دیگر نظریههای روانشناسی تکاملی هنوز جواب متقاعد کنندهای نمیتوانند بدهند. برای آزمونهای تجربی نظریههای فروید مراجعه شود به مطالعات سیمور فیشر و راجر گرینبرگ در ۱۹۷۷ و ۱۹۹۶. |
CAN'T FIND WHAT YOU'RE LOOKING FOR? CLICK HERE!!!