In the Shadow of Young Girls in Flower Book

(685 From 1001 Books) - À la recherche du temps perdu II: À l'ombre des jeunes filles en fleurs (À la recherche du temps perdu #2) = In the Shadow of Young Girls in Flower (In Search of Lost Time, #2), Marcel Proust

Writing about this novel should be a separate book in itself. You do not know where to start, as if you want to describe the pyramids of "Egypt" stone by stone, and you really do not know how to deal with the storm of words, the glorious word is small for this novel. Far superior to the Gothic cathedrals, the opera's of Wagner, Beethoven, and all of the Expressionists.

But what we learn most about this novel is that, the book is full of a concern, a concern called the fear of death, and the fear of dying, and not saying all the words that eat your mind.

This may or may not be understandable to many people. That your brain is full of words, that knock themselves on this door and that wall, to get out, but they can not, they despise life, and devote themselves to an incredible imagination, with which nothing can be equal to it.

در جستجوی زمان از دست رفته؛ کتاب دوم - مارسل پروست (مرکز) ادبیات؛ تاریخ نخستین خوانش ماه نوامبر سال 1994میلادی

عنوان: در جستجوی زمان از دست رفته، کتاب دوم: در سایه‌ ی دوشیزگان شکوفا؛ نویسنده: مارسل پروست؛ مترجم: مهدی سحابی؛ تهران، نشر مرکز، 1372، شابک: 9643052176؛ چاپ پنجم 1385؛ موضوع داستان نویسندگان فرانسه - سده 20م

کتاب نخست: «طرف خانه سوان»؛ کتاب دوم: «در سایه دوشیزگان شکوفا»؛ کتاب سوم: «طرف گرمانت یک»؛ کتاب چهارم: «طرف گرمانت دو»؛ کتاب پنجم: «سدوم و عموره»؛ کتاب ششم «اسیر»؛ کتاب هفتم «آلبرتین گمشده (گریخته)»؛ کتاب هشتم: «زمان بازیافته»؛

نوشتن در باره ی این رمان، خود باید کتابی جداگانه باشد؛ نمیدانید از کجا آغاز کنید، تو گویی بخواهید سنگ به سنگ اهرام «مصر» را، توصیف نمایید، و واقعا نمیدانید، با طوفان واژه ها و کلمات، چگونه برخورد کنید، واژه ی باشکوه، برای این رمان، کوچک است؛ شکوهی به مراتب برتر از ساختمان کلیساهای جامع «گوتیک»، اپراهای «واگنر»، «بتهوون»، و همگی «اکسپرسیونیست»ها؛ اما چیزی که، بیش از هر چیز، از این رمان درمییابیم، این است، که کتاب، از یک دغدغه، سرشار است، دغدغه ای به نام «هراس از مرگ»، و «ترس از مُردن»، و نگفتن آن همه واژه ای که، روانتان را میخورند؛ شاید این، برای مردمان بسیاری، قابل درک نباشد، و نیست؛ اینکه مغزتان پر از واژه هایی باشد، که خودشان را، به این در و آن دیوار میکوبند، تا خارج شوند، ولی نمیتوانند، زندگی را، ناچیز میشمارند، و خود را، وقف تخیلی خیال انگیز و باورنکردنی میکنند، که هیچ چیز را، یارای برابری با آن نیست؛ اینگونه میشود، که برترین وصف یکی از بزرگترین شاهکارهای تاریخ ادبیات، به شرح بیماری محدود میشود، و به این هم باور دارم، که بسیاری از شاهکارهای ادبی، پر از حالات انسانهای بیمار هستند؛ از «داستایوسکی» و «کافکا» گرفته، تا «سلین»، «هدایت»، «میشیما»، «فاکنر»، «وولف» و «جویس»، و ...؛ انسانها چیزی را نمیآفرینند، تا جاودانه شود، و همیشه این متفاوتها هستند، که جاودانه میشوند؛ «در جست و جوی زمان از دست رفته»، یکی از همین متفاوتهاست

تاریخ بهنگام رسانی 01/11/1399هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی