Deleuze and Space Book

دکتر منوچهر صانعی مترجم کتاب در مقدمه آن می نویسد:

در اینجا لازم است به سوئ تفاهمی که در محافل فلسفی ما در مورد محتوا و مضمون فلسفه کانت پیش آمده است اشاره ای بشود تا آشنایی ما با کانت و قرائت فلسفه او گرفتار سرنوشتی مشابه آنچه قدمای ما در شناخت ارسطو گرفتار آن شدند نشود. فلسفه ارسطو به عنوان فیلسوف طبیعت شناس همراه با تفسیرهای کلامی فلسفه مسیحی در دوره اسکندریه به دست مسلمین رسید و قدمای ما ارسطوی ناتورالیست را تحت تاثیر گمراهی های ناشی از تفسیرهای کلامی مسیحیت به عنوان حکیم الهی شناختند و فلسفه او را به کلام و الهیات تبدیل کردند ....امروز هم صاحبان همان افکار و عقایدی که ارسطوی فیلسوف را به حکیم الهی تبدیل کردند چیزی نمانده است که به دکارت و کانت لقب آیت اله بدهند


از مضمون کتاب درس های فلسفه اخلاق و سایر آثار کانت در حکمت عملی یا فلسفه اخلاق بر می آید این است که کانت در ادامه سنت دکارت در اندیشه تاسیس چیزی است که امروزه گاهی تجدد ( مدرنیته ) و گاهی اصالت انسان ( اومانیزم ) نامیده می شود. تمام سعی کانت در مجاهدت های فلسفی اش این است که تقدیر انسان را به خود او واگذارد سعادت انسان را معلول کار و کوشش خود او بداند تمدن را پدیده ای بشری معرفی کند در زندگی انسان عقل را به حاکمیت مطلق برساند هر چه عناصر غیر عقلی و ضد عقلی است از زندگی انسان حذف کند و انسان را به مقام آزادی و آزادگی برکشد و در یک کلام انسان را از هر گونه وابستگی رها کرده به مقام استقلال برساند