Forrest Gump Book

Forrest Gump, Winston Groom

Forrest Gump is a 1986 novel by Winston Groom. The title character retells adventures ranging from shrimp boating and ping pong championships, to thinking about his childhood love, as he bumbles his way through American history, with everything from the Vietnam War to college football becoming part of the story.

Forrest Gump, named after General Nathan Bedford Forrest, narrates the story of his life.

Miss Henderson, with whom Forrest is infatuated, gives him reading lessons. He reads Mark Twain's The Adventures of Tom Sawyer and two other books that he does not remember. While he enjoys the books, he does not do well on tests.

He gains popularity as a football player, making the All State team. When Forrest is called to the principal's office, he meets Bear Bryant, who asks if he'd considered playing college football.

After high school, Forrest takes a test at a local army recruitment center, and is told he is "Temporarily Deferred."

عنوانها: «فارست گامپ»؛ «فارست گامپ: دنیای یک ساده دل»؛ نویسنده: وینستون گروم؛ تاریخ نخستین خوانش: روز نخست از ماه اکتبر سال 1999میلادی

عنوان: فارست گامپ؛ نویسنده: وینستون گروم؛ مترجم: امیر چرخکار؛ کامبیز نمازی؛ مشهد، نشر سیاوش؛ 1374؛ در 205ص؛ چاپ دیگر نشر آویژه، در 1375؛ در 285ص؛ شابک 9649094024؛ چاپ چهارم، 1394؛ شابک 9789649094021؛ موضوع داستانهای نویسندگان امریکایی - سده 20م

عنوان: فارست گامپ؛ نویسنده: وینستون گروم؛ مترجم: سمانه فلاح؛ تهران، طاهریان، 1390؛ در 240ص؛ شابک 9786006235226؛

عنوان: فارست گامپ: دنیای یک ساده دل؛ نویسنده: وینستون گروم؛ مترجم: بابک ریاحی پور؛ تهران، نشر زرین؛ 1374؛ در 260ص؛

دنیای یک ساده دل، داستان طنز تلخ، داستان انسان، انسان تنها، که گروهی از مردمان به او عقب‌ مانده ی ذهنی، عقب افتاده، کند ذهن یا احمق می­گویند، هنگامی که در یک ایستگاه اتوبوس به انتظار نشسته، یادمانهای خویش از دوران کودکی تا به همانروز را، نزدیک به نیم سده از تاریخ معاصر امریکا را دوره می‌کند

نقل نمونه از متن «زندگی مثل یک جعبه ی شکلات است، که هیچ‌کس نمی‌داند، در چه شرایطی، و کدام یک از شکلات‌های آن را، باید برداشت؛ در هر شرایطی مردم می‌خندند، صبر و طاقت خود را از دست می‌دهند، و یا با دیگران بحث و جدل می‌کنند؛ اما همه ی افراد سعی می‌کنند، عواطف و احساسات درونی خود را، به دیگران نشان دهند، در حالیکه همیشه این‌طور نخواهد بود؛ با این وجود، من هیچ شکایتی از آن‌ها ندارم، و همین باعث حس رضایت بیشتر من از زندگی‌ام شده است، و نیاز نیست به توصیف و توضیح زبانی آن بپردازم

از زمانی که به دنیا آمدم، ساده بودم، و ضریب هوشی من، حدود هفتاد بود، و این مقدار پایین آی.کیو، همیشه مرا از کودکان دیگر جدا می‌کرد، و در دسته ی افراد کندذهن قرار می‌داد؛ مردم، مرا بعنوان یک کودک کندذهن، و یا حتی احمق و کم عقل، می‌شناختند؛ حتی بعضی از افراد، تصور می‌کردند که من یک عقب مانده ی ذهنی هستم، و کند ذهنی من، ناشی از اختلالات عقلی، و بیماری‌های روانی است؛ حتی هنگامی که مردم مرا می‌دیدند، چشم‌هایشان را به من می‌دوختند، تا با دقت بیشتر، متوجه مشکل من شوند، و مرا مسخره کنند؛ اما نظر خودم این‌طور نبود.»؛ پایان نقل

تاریخ بهنگام رسانی 19/06/1399هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی